از روزهای شــــــــــــازده ماهی

تُو با مَن کاری کردی.. کِه بـَهار با درخت گیلاس میکُند..

آره

محبوبه طباخیان چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲، ۱۲:۵۹ ق.ظ

تو درست میگی آقای ه عزیزم،

رابطه سالم همیشه مثل روز اول داغ و آتشین نیست، اول دو نفر با هم آشنا میشند و بدون هم نمی تونند روزو شب کنند، شب ها دلشون میخواد کنار هم باشند. زمان می گذره کم کم شکل محبت هاشون یه جور دیگه میشه. با دعوا و آشتیاشون رابطه هاشون رو عمیق می کنند (البته به شرطی که برای طرف مقابل و رابطه شون ارزش قائل باشند و براشون مهم باشه).

گاهی افراد یه رابطه ی نصفه و نیمه با همکارشون، استادشون، یه غریبه توی شبکه اجتماعی شکل می دند و بعد پیش خودشون میگند چه آدم خوبیه، کاش زنم/شوهرم مثل این می بود، چقدر ما به هم می خوریم، نه بحثی، نه دعوایی 😊 هیچ کس توی اون رابطه ها به بحث و دعوا نمیخوره عزیزمن .. اون رابطه در حدی نیست که شما وارد بحث بشید، توی اون رابطه مسائل مهم نیست که اختلاف نظر ایجاد بشه، و از همه مهمتر انقدر اهمیت نداره که بخواد در مورد هر چیزی روی اعصابتون بره، و متقابلا شما هم

مثلا شما میخواید برید مهمانی و از همسرتون میخواید فلان لباسو بپوشه یا نپوشه، و اون نظر دیگه ای داره و وارد بحث میشید_ اما شما هیچ وقت با همکارتون مهمانی نمی رید که بخواید نظر بدید، باهاش مهمانی برید هم نظر نمیدید، اگر نظر دادید و اهمیت نداد هم نهایتش بهش میگید فلان چیز بیشتر بهش میومد اما با اینم خوبه، دیگه نهایتا شما نظر میدید اونم نظرتون رو اعمال می کنه و شما فقط توی این یه مورد بوده که نظر دادید و باهم بودید، و همین باعث میشه کنتاکت هاتون خیلی کمتر از کسی باشه که باهاش آمیخته اید، باهاش زندگی می کنید و مهمانی می‌رید، باهم غذا میخورید، خرید می کنید و .. 🤌😊

امروز توی اینستا یه کلیپ دیدم که واکنش یه زن رو فیلم گرفته بود از این سناریو که شوهرش کنارشه و داره با دوستش صبحت میکنه و صحبت از خانومش میشه، اون وقت مرده هم از خانمش به خورشید زندگیم یاد می کنه و میگه اونه که زندگی مو روشن کرده 🙄😐

بعداً متوجه شدم که پسرا پیش هیچ پسر دیگه ای، این تعریف ها رو از خانمشون نمی کنند. چون هیچ آدم عاقلی این کارو نمی کنه..😄

شما هیچ دختری رو روی مردی که باهاش در رابطه جدی هستی حساس نمی کنی که یه وقت قلقلک بشه و پاش به رابطه شما باز بشه.. و متقابلا هم مردهای واقعی این کارو نمی کنند.

احساسات سلاح کشنده

محبوبه طباخیان دوشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۲، ۲:۱۱ ق.ظ

توی رشته روانشناسی، گفته میشه اگر کسی افسرده ست نبریدش مسافرت، چون آدم افسرده گند می زنه به مسافرت؛ هم خودش لذت نمیبره و هم به بقیه زهر می کنه..

خیلی از ماها یه رگه هایی از افسردگی داریم، اما افسردگی واقعی یه اختلاله که زندگی فرد رو مختل می کنه، یعنی اگر گریه می کنی یا احساس تنهایی می کنی لزوما افسرده نیستی..(اطلاعات بیشتر در مورد ملاک های اختلال افسردگی) برای این دسته از آدمها که تعدادمون هم زیاده اتفاقا میگم یکم از محیطت فاصله بگیر، یه مسافرتی برو یک هفته ۱۰ روز و برگرد، یه مدت برو یه جا چادر بزن..

اون موقع ذهنت کمی بازتر میشه و مسائلی که دلیل غمت بود برات کمتر ارزش داره.

وای که بزرگ شدن چقدر می تونه یه سری مسائل رو کوچیک کنه، هرچند که هنوزم تکرار ناراحتی هایِ بزرگِ قبل، حس ناخوشایندی داره اما اینکه از فاجعه به حس بد کوتاه مدت تقلیل پیدا کرده خیلی خوبه. از غنچگی کراشم روی حجاب بود 😄 با اینکه حجاب خیلی بدی نداشتم اما بیشتر وقتا از یه سری آدمها نصیحت می شنیدم که حجابت باید درست باشه و فیلان

یه مدت دیگه روسری ها افتاده بود ما رو تشویق می کردند که آفرین هنوز روسری سرته! حالا دوباره طوری شده که مادربزرگ میگفت حاج آقا گفته این همه شهید ندادیم که شما به بقیه تذکر حجاب ندید! 🙄 خلاصه آش همونه و کاسه همون

دیشب به آقای ه میگفتم یادم نمیاد همین مادربزرگ بهم گفته باشه از فلان استاد رئیس فلان آدم حساب نبر، از خدا حساب ببر .. اما تا دلت بخواد از احادیث و مزیت های حجاب گفته 🤌🙂

هنوزم برای متقاعد کردن به حجاب میگند روز قیامت از همان جایی که موها بیرون بوده اویزونتون می کنند 🤦🏻‍♀️ نمیدونم با این همه دسترسی و اطلاعات، نسل های جدید با این طور انظار ها چقدر متقاعد میشند 😄

منظورم این نیست که ایران اروپاىِه .. و منظورم هم زن زندگی آزادی نیست.. منظورم اینه که اولین و مهمترین اصل توحیدِ

اگر اول بسم الله یاد بگیریم خداترس باشیم، و از خداوند حساب ببریم _ در این صورت الگو میشیم و خیلیای دیگه از ما می آموزند. این طوری سلیمانی ها ارزش ها رو زنده می کنند و افراد زیادی به واسطه سلیمانی ها توی مسیر قرار می گیرند. و اینطوری نسلی بزرگ میشه که خوب و بدش رو تشخیص میده و یه سری ارزش ها براش درونی میشه. انسان موحد از زنجیرها، از تجمل غیبت حسادت ریا خودنمایی و.. آزاد میشه و تبدیل به آدم سالمی میشه که دیگران از دست و زبانش در امان اند و کسی رو هم نمیخواد تغییر بده 🙂

کاش این همه تلاش و هزینه برای حجاب، صرف توحید می شد.

81

محبوبه طباخیان یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۰ ق.ظ

 

 

+ تنها وقایع و رویدادها نیستند که ما را خوشحال و یا بدحال می کنند، بلکه خوشحالی و ناراحتی ما بیشتر منوط به طرز تعبیر ما از آن وقایع است.

 

بادبادک باز

محبوبه طباخیان یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۶ ق.ظ

 

 

+ او گفت : خیلی می ترسم

و من گفتم : چرا؟

و او گفت : چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول . خوشحالی این شکلی وحشتناک است .

ازش پرسیدم : چرا؟

و او گفت : وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد ، می گذارد این طور خوشحال باشی ..

بادبادک باز| خالد حسینی

 

78

محبوبه طباخیان چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۶ ب.ظ

 

 

+ بابک به سایه گفت : سایه آدم شو..

آدم می شود . بگذار تا برود و برگردد آدم می شود .. اول باید کمی سرک بکشد، باید آلوده شود، باید گناه کند تا آدم شدن به کارش بیاید، تا فراموش کردن گذشته برایش نفعی داشته باشد. باید سنگین شود، سنگین تر از حالا تا برای سبکی دنبال مفری بگردد. بگذار تا به این سفر برود و برگردد .

 

Moodboard featuring Parisian style and architecture. Design inspiration for the new season. Flickr photo

Image

 

 

76

محبوبه طباخیان جمعه ۴ مهر ۱۳۹۹، ۱:۲۰ ب.ظ

 

 

+ یا باید خوشبخت بود و مورد داوری قرار گرفت،

یا بدبخت بود و تبرئه شد .

آنها خوشبختی و موفقیت شما را نمی بخشند

مگر اینکه راضی شوید آنها را سخاوتمندانه تقسیم کنید!

 

 

67

محبوبه طباخیان جمعه ۶ تیر ۱۳۹۹، ۱:۴۰ ب.ظ

 

 

+ این بود که گفت: آدم ها؟ گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد،

   سال ها پیش دیدمشان،  

   منتها خدا می داند کجا می شود پیدایشان کرد.

   باد این ور و آن ور می بردشان، این بی ریشه گی حسابی اسباب دردسرشان شده ... !

 

 

58 - هیوا مسیح

محبوبه طباخیان یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۲:۵۴ ق.ظ

 

Pin by huang ping on 形影不离 | Performance art

 

+ و دور می شوم چون تو خواستی،

و تو را به خداوند آبها و باغها و سیبها می سپارم.

تو را که عاشق دریا و موج و ستاره و گوش ماهی ها بودی.

تو را که صاحب ناب ترین و زیباترین واژه ها بودی.

 

..

تو را که برایم یکی بودی.

 

 

mouse code|تغییر شکل ماوس
كد ماوس

دریافت کد تاریخ شمسی

بیوگرافی
دیگر چیزی ندارد جز یک قلب